دهستان بشاگردبَشاگِرد (نیز بَشاکِرد)، دهستان کوهستانی تقریباً مستطیل شکلی در مشرق میناب و شمال جاسک میباشد. ۱ - موقیعت جغرافیاییبشاگرد از مغرب به دهستان رودان و باریکه ساحلی معروف به بیابان، از مشرق به فَنّوج در بلوچستان ، از شمال به مَنُوجان و از جنوب به دامنه غربی دشتهای ساحلی بلوچستان محدود میشود. این دهستان حدود ۰۰۰، ۱۰ کیلومتر مربع وسعت دارد. از بلندیهای عمده آن کوه بشاگَرد است که در مسیر شرق ـ جنوب شرقی در فاصله حدود ۱۵۰ کیلومتری از رشته کوههای مارز تا رود رَپْچ در شرق ادامه دارد. نام بشاگرد غالباً به منطقه وسیعی اطلاق میشود که از مَنوجان در شمال تا رَمِشک در مشرق ادامه دارد. ۲ - واژهشناسیبشاگرد احتمالاً جمع بشگرد (یا بشکرد) ـ نام دیگر همان منطقه ـ است. برهان قاطع [۱]
محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، ذیل «بشگرد»، چاپ محمدمعین، تهران ۱۳۶۱ ش.
بشگرد را «شکارگاه» معنی میکند. شوارتز اشتقاق این نام را از «باس» که به گفته مقدسی [۲]
محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۵۲، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
[۳]
محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۴۶۱، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
[۴]
محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۴۶۶، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
[۵]
محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم، ج۱، ص۴۷۳، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷.
نام محلی در شمال شرقی آن بوده است، محتمل میداند. این نکته نیز شایان ذکر است که «بَش» در زبان بلوچی به معنای «باران تابستانی» است که از ویژگیهای هوای متغیر این ناحیه محسوب میشود. نزول بش برای محصول خرما بلا، ولی برای گلههای گوسفند و بز نعمتی آسمانی است. کشت خرما و پرورش دام فعالیتهای اصلی اقتصادی این دهستان به شمار میرود.
۳ - اوصافپستی و بلندی زمین و اوضاع طبیعی بشاگرد شبیه مُکران در شرق آن است. تمامی دهستان کوهستانی است. بلندترین قله سلسله کوههای بشاگرد، کوهِ کوران، به ارتفاع ۳۶۰، ۲ متر است. سلسله کوههای بسیاری که با در نظر گرفتن ارتفاع نسبتاً کم آنها صعب العبورند، از دشتهای بلند سربرآورده اند. هریسن این کوهها را «تشتک وار یا ناودیسی» وصف میکند و میگوید که «بدنه فشرده آنها زیر توده ای از تخته سنگهای شنی تیز و زاویه داری قرار گرفته که در ماسه و خاک پراکنده اند». رنگ غالب دراین کوهها زیتونی خاکستری مات است که سنگهایی با رنگهای دیگر بهطور پراکنده در آن نفوذ کرده است. ارتفاع تختها یا تختانها در امتداد مسیر رودخانه از حدود ۳۶۰ متر در جنوب، یعنی سمت غربی دهستان، آغاز و تا ۳۵۰، ۱ متر در شمال افزایش مییابد. اطلاعات مربوط به گیاهان و جانوران منطقه را میتوان در اثر گابریل یافت. شکار در قرن گذشته فراوان بود، ولی اکنون نسل آنها منقرض شده است. آبادیهای منطقه معدود است و فقط در بستر باریک رودخانهها یافت میشود. ۴ - پیشینه۴.۱ - سال ۱۲۹۳/۱۸۷۶درباره تاریخ دهستان بشاگرد اطلاع چندانی در دست نیست. نام بشاگرد در آثار جغرافی نویسان متقدم دیده نمیشود، گواینکه عموماً آن را نام دیگری از کوه قُفْص شمرده اند. فسائی [۶]
حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، ج۲، ص۱۸۰ـ۱۸۱، تهران ۱۳۱۲ـ ۱۳۱۳/۱۸۹۵ـ۱۸۹۶.
بشاگرد را جزو استان فارس به حساب آورده است. فلویر، نخستین سیاح غربی که در ۱۲۹۳/۱۸۷۶ از جاسک به انگوران / انگهُران (در محل اَنگوُهران)، سردشت ، شهر باوِک (شهر بابک)، جَغدان (جُغدان)، دَرْپَهْن و سِندِرک (سَندِرک) سفر کرده، اولین شرح دست اول از این دهستان را به دست داده است. وی در آنجا رئیس علی نامی را در رأس امور دهستان یافته که با میریوسف نامی که بر جاسک در جنوب آن حکومت میکرد روابطی نزدیک داشته است.
۴.۲ - سال ۱۲۹۱/۱۸۷۴قبل از ۱۲۹۱/۱۸۷۴ دهستان «در واقع مستقل» بود. به گفته فلویر منطقه به شش «ولایت» تقسیم شده بود و همه از سیف الله خان که در قلعه مرکزی انگهران را در تصرف داشت اطاعت میکردند. در ۱۲۹۱/۱۸۷۴، سیف الله خان در مقام خونخواهی، به سنت محترم دیرینی پشت پا زد و مرتکب عمل شنیع قتل مهمانی شد، و این واقعه موجب دخالت حکومت کرمان گردید. پس از محاصره ای که یک سال طول کشید، سیف الله خان به تبعید رفت و منطقه را، رئیس علی (خویشاوند مقتول) سپرد. فلویر قلعه نیمه مخروبه را بنای عظیم مثلت شکلی با ابعاد ۱۶۰ در ۵۰ متر وصف میکند که بر روی تپهای قرار داشته است. او به وجود نخلستانهای بسیار وسیع و کشتزارهای گندم و ذرت و باغات انار و محصولات دیگر اشاره میکند. او در سر راه خود به گله ای مرکب از حدود سه هزار رأس گوسفند و بز ، از جمله نژادی که کرک تولید میکند و در بازار بندر عباس به بهای خوبی به فروش میرسید، برخورد کرد. ۴.۳ - سال۱۳۰۷ ش تا ۱۳۱۶پنجاه سال بعد، گابریل و همسر او از همان محلها، به استثنای شهر باوِک، بازدید و علاوه بر آن از مسیر مستقیم «دَرپَهن» به انگهران نیز دیدن کردند. گابریل از برکت خان نامی که در بیابان و بشاگرد صاحب نفوذ بوده، نام میبرد. هنگامی که بلوچها در ۱۳۰۷ ش به مقابله با رضاشاه برخاستند، برکت خان به تهران برده شد و فرزند او عبدالله خان به سرحد گریخت [۷]
امان الله جهانبانی، عملیات قشون در بلوچستان از مرداد تا بهمن ۱۳۰۷ ش، ج۱، ص۱۹، تهران ۱۳۳۶ ش.
[۸]
امان الله جهانبانی، عملیات قشون در بلوچستان از مرداد تا بهمن ۱۳۰۷ ش، ج۱، ص۴۷، تهران ۱۳۳۶ ش.
(از میربرکت خان نامی از بیابان یاد میکند که دویست تفنگچی و هزار خانوار را تحت فرمان داشت). ظاهراً برکت هنگام بازدید گابریل به منطقه برگشته بوده است. در ۱۳۱۱ ش، هریسن از راه جاسک به گِراهون رفت و در ۱۳۱۶ ش نیز به شمال انگهران تا شاهکهان در آن سوی مرتفعات غربی سلسله جبال مارز سفر کرد. در آن زمان انگهران از صد کلبه حصیری تشکیل شده بود و جمعیت دهستان به هشت هزار خانوار تخمین زده میشد.
۴.۴ - سال ۱۳۳۵ شدر سال ۱۳۳۵ ش، گرشویچ زبان شناس سه ماه در این دهستان به سر برد و علاوه بر نقاطی که سیاحان نامبرده از آنها دیدن کرده بودند، به منطقه بیورِک (بیوَرْج) در شمال غرب انگهران سفر کرد. در این زمان انگُهران اقامتگاه شاهوردی خان، از نبیرههای الله وردیخان، پدر سیف الله خان، بود. شهرت سیف الله خان به عنوان «مهمان کش» هنوز در خاطرهها زنده بوده است. قلعه انگهران نیز ویرانه ای بیش نبود. گرشویچ جزئیات جالبی از جمله شرح کلبههای مدور مخصوص را آورده است. منطقه بشاگرد از نظر ارتباط با حکومت مرکزی، درگذشته پیوسته مورد تهدید و تردید حکومت و محل جنگ و گریز بسیار در طول تاریخ گمنام خود بوده است. [۹]
سید حسن حسینی ابری، پژوهشی در زمینه فعالیتهای محرومیت زدایی کمیته امداد امام خمینی (ره) در منطقه بشاگرد، ج۱، ص۴۱، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ ش.
[۱۰]
سید حسن حسینی ابری، بشاگرد: گذری برجهات محرومیت منطقه، ج۱، ص۱۲۴ـ۱۴۷، اصفهان ۱۳۶۹ ش.
۵ - جمعیتقدیمترین آمار، جمعیت دهستان بشاگرد را ۷۰۰، ۶ تن و تعداد روستاها را ۱۰۸ پارچه ذکر کرده است. [۱۱]
حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)، ج۸، ص۴۹، ج ۸: استان هشتم (کرمان و مکران)، تهران ۱۳۵۵ ش.
بررسی و مطالعه گروه پژوهشی دانشگاه اصفهان نشان میدهد که جمعیت منطقه در ۱۳۷۲ ش حدود ۰۰۰، ۷۵ تن بود [۱۲]
کمیته امداد امام خمینی، بررسی اثرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فعالیت کمیته امداد امام خمینی (ره) در منطقه بشاگرد، ج ۲: در خمینی شهر بشاگرد،ج ۲، ص ۲۱۷، اصفهان ۱۳۷۲ ش.
جمعیت ۰۰۰، ۷۰ نفری منطقه در ۱۳۶۵ ش در ۹۶۰ واحد روستایی سکونت داشتند [۱۳]
سید حسن حسینی ابری، بشاگرد: گذری برجهات محرومیت منطقه، ص ۳، اصفهان ۱۳۶۹ ش. ۱۳۶۹ش.
که بدون جامعه شهری، زندگی میکردند. در حال حاضر، براساس طرحهای جمع آوردن روستاهای پراکنده در حال تبدیل به ۴۵۰ روستا است که طرح نهایی مجموع روستاهای منطقه را به ۱۵۰ خواهد رساند. رشد جمعیت در این ناحیه بیش از سه ونیم درصد است.
۶ - اوصاف مردمانبشاگردیان اغلب پوستی تیره دارند. آنان را از نژاد سیاهان آناریاکویی، یا غیر آریایی و بومی منطقه از جمله مردم ایلام و سومر [۱۴]
هنری فیلد، ج۱، ص۱۴۱، مردم شناسی ایران، ترجمة عبدالله فریار، تهران ۱۳۴۳ ش.
[۱۵]
هنری فیلد، ج۱، ص۱۵۰-۱۵۱، مردم شناسی ایران، ترجمة عبدالله فریار، تهران ۱۳۴۳ ش.
دانسته اند. می توان گفت که دو عامل مهاجرت و تجارت شرایط نژادی این منطقه را به وجود آورده است. تنوع در نژاد، در گویش اهالی بشاگرد تأثیرگذارده است. بشاگردیان مسلمان و شیعه اثنی عشریاند و ارادت خاصی به حضرت علی و حضرت سیدالشهدا علیهماالسلام و اصحاب ایشان دارند. [۱۶]
سید حسن حسینی ابری، بشاگرد: گذری برجهات محرومیت منطقه، ج۱، ص۱۰، اصفهان ۱۳۶۹ ش.
وجود نقاط بسیاری از جمله سیت در منطقه گافر و شهباز دارگان درجَگدان که به گذرگاه حضرت علی علیهالسلام مشهورند و جاگیر (= وسیع ؟) بودن حسینیهها و انگشت شمار بودن مساجد خود درخور اهمیت است.
۷ - بعد از انقلاب اسلامیپس از پیروزی انقلاب اسلامی ، مسئولان منطقه، بویژه کمیته امداد امام خمینی و جهادسازندگی، در جهت مهار آبها و توسعه اراضی قابل کشت و تنوع بخشیدن به الگوی کشت منطقه کوشیدهاند و به کامیابیهایی دست یافته اند. الگوی کشت سنتی منطقه عبارت است از: خرما ، مرکبات ، گندم و باقلا و تاحدودی اقلام خوراکی از قبیل ذرت ، سیر ، پیاز و بعضی سبزیجات ، اما کشاورزی منطقه کفاف خوراک اهالی را، حتی برای مدت شش ماه نمیدهد و مشکل اصلی برای ایجاد مزارع در منطقه، شیب تند و سیلابی بودن بارندگیهاست. ۸ - تولیداتدامداریِ محدود منطقه نیز شامل نگهداری چند رأس بز و بندرت پرورش گاو شیری و الاغ برای حمل ونقل درون منطقه است. تنها صنعت دستی در بشاگرد حصیربافی است. ۹ - اقدامات و مشاغل بعد از پیروزی انقلاباز فراگیرترین اقدامات و مشاغل بعد از پیروزی انقلاب، مهار کردن آب و خاک ، کشاورزی و باغداری، خدمات مختلف ساختمانی، حمل ونقل، داد و ستد و قالیبافی است. مراکز درمانی مورد نیاز نیز در نیمه دهه ۱۳۶۰ ش، کم کم، به منطقه راه یافت که فعالیت عمده آنها رسیدگی به فوریتهای پزشکی، واکسیناسیون نوزادان و مبارزه با بیماریهای ناشی از عقب ماندگی بهداشتی بوده است. ۱۰ - فهرست منابع(۱) محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، چاپ محمدمعین، تهران ۱۳۶۱ ش. (۲) امان الله جهانبانی، عملیات قشون در بلوچستان از مرداد تا بهمن ۱۳۰۷ ش، تهران ۱۳۳۶ ش. (۳) حسن بن حسن فسائی، فارسنامه ناصری، تهران ۱۳۱۲ـ ۱۳۱۳/۱۸۹۵ـ۱۸۹۶. (۴) مسعود کیهان، جغرافیای مفصل ایران، تهران ۱۳۱۰ـ۱۳۱۱ ش، ج ۱، ص ۵۷، ج ۲، ص ۲۵۰. (۵) محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، چاپ دخویه، لیدن ۱۸۷۷. (۶) G N Curzon, Persia and the Persian question ,London ۱۸۹۲;. (۷) E A Floyer, Unexplored Baluchistan , London ۱۸۸۲;. (۸) AGabriel Im Weltfernen Orient, Berlin and Munich ۱۹۲۹;. (۹) I Gershevitch, "Travels in Bashkardia," Journal of the Royal Central Asiatic Society , ۴۶ (۱۹۵۹) , ۲۱۳-۲۲۴;. (۱۰) JV Harrison, "Coastal Makran," Geographical journal, ۱۹۷/۱ (۱۹۴۱) , ۱-۱۷;. (۱۱) Persia , Geographical Handbook Series , Naval Intelligence Division, London ۱۹۴۵, ۱۰۲-۱۰۴, ۳۴۲-۳۹۱;. (۱۲) PSchwarz, Iran im Mittelalter nach den arabischenGeographen, Leipzig۱۸۹۶-۱۹۳۵;. (۱۳) WTomaschek, ``Zur historischen Topographie von Persien, I," Sb der Kخnigl Akademie der Wissenschaften, Phil-hist CI۱۰۲, ۱۸۸۳, ۱۴۵-۲۳۱. (۱۴) سید حسن حسینی ابری، بشاگرد: گذری برجهات محرومیت منطقه، اصفهان ۱۳۶۹ ش. (۱۵) سید حسن حسینی ابری، پژوهشی در زمینه فعالیتهای محرومیت زدایی کمیته امداد امام خمینی (ره) در منطقه بشاگرد، ج ۱، تهران ۱۳۷۵ ش. (۱۶) حسینعلی رزم آرا، فرهنگ جغرافیائی ایران (آبادیها)، ج ۸: استان هشتم (کرمان و مکران)، تهران ۱۳۵۵ ش. (۱۷) هنری فیلد، مردم شناسی ایران، ترجمه عبدالله فریار، تهران ۱۳۴۳ ش. (۱۸) کمیته امداد امام خمینی، بررسی اثرات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فعالیت کمیته امداد امام خمینی (ره) در منطقه بشاگرد، ج ۲: در خمینی شهر بشاگرد، اصفهان ۱۳۷۲ ش. ۱۱ - پانویس
۱۲ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بشاگرد»، شماره۱۳۷۲. |